تماس از ساعت ۸ صبح الی ۱۲ شب

تماس با تلفن ثابت از تمام کشور 9099071613

banner

صدای مشاور تحصیلی

مشاوره تحصیلی تلفنی

مشاوره تحصیلی تلفنی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی

نگاهي به علل مشكلات خانوادگي


تاریخ :    ۱۳۹۴/۶/۵     بازدید :    ۸۸۹

نگاهي به علل مشكلات خانوادگي

سامانه صدای مشاور تحصیلی

مشاوره دهنده مشكلات خانوادگي

برای تماس با مشاورین ما از تلفن ثابت با شماره 9099071613 تماس حاصل فرمایید

تماس از 8 صبح تا 12 شب

حتی ایام تعطیل 

نگاهي به علل مشكلات خانوادگي

 

هنگام بررسي مسائل و مشكلات ازدواج و زندگي مشترك همچون: انتخاب‌هاي نادرست، نداشتن تفاهم همدلي كافي زن و شوهر، زندگي‌هاي سرد و بي‌مهر و پر از درگيري و تنش و فرساينده روح، خشونت‌هاي خانگي، خيانت، بالا رفتن سن ازدواج و آمار رو به فزوني طلاق و... مي‌توانيم به 4 ريشه برسيم:

1- كاستي‌هاي قانوني
2- عقب ماندگي‌هاي فرهنگي (برخي رسوم كهنه)
3- نداشتن آگاهي و توانايي فردي براي انجام رفتار معقول و سازنده در زندگي مشترك
4- مشكلات اقتصادي.

اين عوامل مي‌توانند تاثير متقابل روي يكديگر داشته باشند  و يكي موجب رشد، تغيير يا تكامل ديگري شود. به‌عنوان مثال قانون مي‌تواند با پيش‌بيني و تشخيص شرايط، نيازها‌ و مقتضيات جامعه زمينه رشد و تكامل فرهنگي را در موردي خاص فراهم آورد و يا بالا رفتن آگاهي و فرهنگ عمومي‌، مطالبات قانوني را افزايش داده و قانونگذاران را وادار سازد دقت و ريز بيني بيشتري در تدوين قوانين به‌خرج دهند.

گاهي برخي مسائل در نگاه افراد جامعه و فرهنگ عمومي‌، پذيرفته شده اما قانون در پرداختن به آن از نيازهاي جامعه‌، عقب مانده است و گاه برخي رفتار‌هاي  قانوني‌، از پذيرش فرهنگي مطلوبي در جامعه برخوردار نيستند‌: زن مطلقه، كار قانوني انجام داده (طلاق) اما به‌دليل مطلقه بودن از امنيت اجتماعي و فرهنگي و حتي خانوادگي مطلوبي برخوردار نيست؛  يعني فرهنگ جامعه در پذيرش امر قانوني طلاق به رشد كافي نرسيده است.

برخي قوانين نيز به شكل كهنه باقي مانده و نيازمند تكامل و تغيير به تناسب نيازهاي روز جامعه هستند. به نمونه‌اي ديگر از تاثير عوامل 4گانه ياد شده مي‌پردازيم‌: علم روانشناسي و مشاوران زندگي زناشويي به هيچ روي برنمي‌تابند كه زني از شوهرش‌، كتك خورده و به‌طور مداوم مورد خشونت‌هاي جسمي و روحي قرار گيرد و همچنان به زندگي مشتركش ادامه دهد اما دست پنهان باورهاي فرهنگي و محدوديت‌هاي قانوني زنان بسياري را در چنين زندان‌هايي نگاه داشته است‌.

زنان بسياري به‌دليل نداشتن توانايي اقتصادي‌، نبود امنيت اجتماعي و فرهنگي كافي براي زنان مطلقه، نداشتن حق طلاق و حق حضانت فرزند و يا دشوار و طولاني بودن پروسه طلاق‌، خشونت‌هاي خانگي را تحمل مي‌كنند‌.

شوهران خشن عموماً براي توجيه رفتار خود مي‌گويند: دست خودم نيست، تا نزنم آرام نمي‌شوم و گاه تعدادي از اين شوهران به‌دليل مهاجرت يا... ناچار به زندگي در جوامعي مي‌شوند كه  قانون خشونت را يك بيماري دانسته و به محض بروز رفتار خشن فرد‌، او را از خانواده دور كرده و به درمان او مي‌پردازند و پيش از اطمينان يافتن از درمان قطعي اجازه بازگشت به خانه را به او نمي‌دهند و در آن‌صورت مي‌بينيم كه همان فردي كه خون جلوي چشمش را مي‌گرفت و تا كتك نمي‌زد آرام نمي‌شد و... از قضا چقدر آرام و منطقي شده‌، مي‌تواند عصبانيتش را كنترل كرده و به گفت‌وگو و تبادل نظر بپردازد. در اينگونه موارد‌،  قانون‌ به كمك اخلاق و توانايي‌هاي فردي آمده و قانونگذار با بهره‌بردن از داده‌هاي روانشناسي به تكامل و سلامت زندگي خانوادگي ياري مي‌رساند.

نقش فرد در حل مشكلات

با نگاهي گذرا به گفتار و كردار زن و شوهرها يا كساني‌كه در آستانه ازدواج هستند‌، مي‌توان دريافت در بسياري از اذهان و افكار تفكيك و تمايز روشني بين امور قانوني، فرهنگي و شخصي وجود ندارد.

اگر به آقاي داماد سفارش كنيد‌: مهريه و مراسمي را كه خارج از توان مالي‌ات است نپذير. مي‌گويد: مهريه را كي داده‌؟ كي گرفته؟... تازه من زنم را مي‌شناسم، اهل اين حرف‌ها نيست.

يا اگر به دختر خانمي بگوييد‌: هنگام عقد مي‌تواني حق طلاق، حق حضانت فرزند،  حق ادامه تحصيل و داشتن شغل و انتخاب محل زندگي را به شكل قانوني و محضري از آن خود كني‌، ممكن است پاسخ بشنويد‌: من نامزدم را مي‌شناسم‌، مرد خوبي است، نيازي به اين كارها نيست‌، اصلاً زشته‌! به همسرم و خانواده او برمي‌خورد.

و‌ به‌همين سادگي فراموش مي‌شود كه قانون كاركردي شبيه واكسن دارد و در حكم پيشگيري است‌. هرقدر هم كه تغذيه سالم داشته و نكات بهداشتي را رعايت كنيم از تزريق واكسن بي‌نياز نيستيم. به همان ترتيب‌، عشق و محبت و شناخت كافي عروس و داماد از يكديگر‌، آنها را از داشتن و مطالبه حقوق قانوني بي‌نياز نمي‌سازد؛  به اين دليل ساده و روشن كه  هيچ‌يك از ما از آينده با خبر نيستيم.

هنگامي كه پرده از بسياري دلخوري‌ها و مشاجرات خانوادگي برگيريم‌، خواهيم ديد يكي از دلايل اين درگيري‌ها، پايبندي به آداب و رسومي است كه چندان ريشه عقلي و اخلاقي ندارد؛  مراسم مفصل جشن عروسي‌، شركت در مهماني‌هاي پاگشا، الزام زوج جوان به معاشرت‌هاي اجباري و كسل‌كننده با فاميل و اقوام همسر، مداخله خانواده‌ها در زندگي زن و شوهر جوان، اينكه زوج جوان پس از ازدواج و تشكيل خانواده موظف مي‌شوند براي خانه خريدن‌، بچه دارشدن و... ساير خانواده‌هاي فاميل هديه ببرند و... . براي حل اينگونه مشكلات، در كنار اميد داشتن به پيشرفت فرهنگ جامعه در راستاي برآوردن نيازهاي حقيقي افراد و كمتر قرباني شدن آنها خود نيز بايد تلاش كنيم.

چنان‌كه گفته شد يكي از لوازم رسيدن به زندگي مشترك موفق و شاد و آرام، يافتن آگاهي و توانايي و مهارت كافي در داشتن تعاملات و اخلاق و رفتار درست است.

به ميزاني كه زن و مرد اراده و پويايي بيشتري در اصلاح رفتار خويش و ساختن رابطه سالم با همسر داشته با شند به هدف ياد شده، نزديك‌تر خواهند بود‌. مطالعه‌، مشورت با افراد متاهل موفق دوست و فاميل و استفاده از تجارب ديگران مي‌تواند راهكار مفيدي باشد اما براي گشودن گره‌هاي پيچيده‌تر بايد از مشاور و متخصص امور زناشويي ياري گرفت‌.

نكته شايسته توجه در اين ميان آن است كه هنگام روبه‌رو شدن با سوءتفاهم‌ها و يا كاستي‌هاي اخلاقي و رفتاري همسر در زندگي مشترك‌، قهر و آشتي‌هاي مكرر و گله‌گذاري نزد خانواده و درد‌دل و قول دادن و قول گرفتن و عذرخواهي و شيريني و دسته گل مي‌تواند موجب تداوم زندگي مشترك شود اما مشكل رابطه زن و شوهر را حل  نمي‌كند و كاري است شبيه استفاده از داروي مسكن براي بيماري كه نياز به عمل جراحي دارد. رفتن نزد مشاور در چنين مواردي سپردن كار به دست كاردان است؛  روشي كه هنوز به قدر كافي در اذهان پذيرفته نشده‌. افراد هنگام بيماري جسمي بدون هيچ‌گونه ترديد به پزشك مراجعه مي‌كنند اما در مورد مشكلات روحي، معمولاً تا به عجز كامل نرسيده و سختي بن‌بست را با تمام وجود حس نكنند به سوي مشاور نمي‌روند‌.

مشكلات اقتصادي و دور از دسترس بودن امكانات ابتدايي زندگي‌، تاثيرات ويرانگر و نامطلوبي بر شكل و شيوه انتخاب همسر داشته و آرامش روحي افراد خانواده را نيز تهديد مي‌كند. دشواري‌هاي ياد شده گاه موجب مي‌شود جوانان هنگام انتخاب همسر‌، معيار توان مالي را بيش از آنچه بايد مورد توجه قرار دهند تا حدي كه به زندگي‌هاي مرفه اما بدون عشق و تفاهم تن دهند.كمترين بهاي چنين زندگي‌هايي‌، گذراندن لحظات عمر با رنج و تحمل و مدارا به‌جاي عشق و آرامش و لذت است؛  بي‌پناه شدن فرزندان و جدايي و خيانت و... پيامدهاي ديگر است. از سوي ديگر عدم‌موفقيت پدر در رساندن امكانات رفاهي به خانواده‌، آستانه تحمل اخلاقي او و ساير افراد خانواده را پايين آورده و افزايش تنش و درگيري را به‌دنبال مي‌آورد.

براي دور ماندن از پيامدهاي منفي مشكلات اقتصادي بر انتخاب همسر و روابط اعضاي خانواده‌، روانشناس و فرهنگساز تنها مي‌توانند انسان‌ها را به مقاومت روحي بيشتر فراخوانند و در اين ميان مسئوليت اصلي بر‌عهده برنامه‌ريزان اقتصادي در سطح كلان جامعه است وگرنه همچنان كه آدم گرسنه را ايمان نيست‌، پدر بي‌پول و خانواده‌اش را نيز آرامش و شادي نيست.


سوالات و نظرات خود را با ما درمیان بگذارید
 
نام *
 
ایمیل *
 
پیام شما *
سوال امنیتی جمع اعداد 2 و 2
 
   

سوالات کاربران
printerنسخه قابل چاپ
انتخاب رشته حضوری

نرخ مشاوره %30 ارزانتر از بقیه