تماس از ساعت ۸ صبح الی ۱۲ شب

تماس با تلفن ثابت از تمام کشور 9099071613

banner

صدای مشاور تحصیلی

مشاوره تحصیلی تلفنی

مشاوره تحصیلی تلفنی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی
سامانه صدای مشاور تحصیلی

نقش تحصیلات خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان


تاریخ :    ۱۳۹۵/۸/۲۳     بازدید :    ۲۴۳۳

نقش تحصیلات خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

 

 "سامانه صدای مشاور تحصیلی"

 مشاوره دهنده تخصصی کارشناسی ارشد کلیه رشته ها

 برای تماس با مشاورین ما تنها با تلفن ثابت و بدون گرفتن کد، با شماره  9099071613  تماس بگیرید.

 تماس از 8 صبح تا 12 شب

 حتی ایام تعطیل

 

 نقش تحصیلات خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

..........................................................

نقش تحصیلات خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

مقدمه:

باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ي درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی مي‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسايل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.

سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.

بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد،  موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و  عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.

در حقیقت در برخي از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.

تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.

شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.

مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.

بیان مسئله:

اندیشه‌ی بشر همواره نعمتی گران قدر بوده است. این وجه افتراق با سایر موجودات سبب شده است، تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل رهنمون شود. آدمی، از آغاز پا نهادن به این کره ی خاکی با مشاهده ی پدیده‌ها، مفاهيم و تصورات اولیه ای در ذهن خویش یافت، سپس در پی مفاهیم اسباب و علل پیدایش پدیده ها و رویدادها و تحولات، به تفکر و تجربه روی آورد و در هر مرحله گامی پیشتر فرا نهاد.

خط و زبان، از ابداعات مهمی است که بعدها توسط بشر پدید آمد و انتقال تجربه ها و تفکرات افراد به یکدیگر را میسّر ساخت. بدین ترتیب، دانش ناچیز بشر در دوران هاي اولیه به دوران بعد لبریز شده و در سیر تکاملی خود پیچیده تر و جامع تر گشت. اکنون گنجینه‌ي گران بهای بشر، علم و دانش که دستاورد قرن ها مرارت و تلاش خستگی نا پذیر بشری است در قالب کتاب ها، نشریه ها و نوشته های گوناگون در آمده است.برای ورود به این حوزه و دستیابی به این ذخایر نیز، کلیدی جز درک و فهم و توانایی خواندن و نوشتن و تحصیلات، شناخته نشده است؛ و اگر چه کسب مهارت های خواندن و نوشتن، خود به معنای شعور و آگاهی نیست، لیکن ابزارهایی مؤثر در راه رشد و تعالی انسان خواهد بود.

بی سوادی با فقر و ناهنجاری، پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین، گروه های انسانی و کسانی که از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند: غذا، بهداشت، مسکن، بیکاری و... رنج می برند به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد.

تداوم بی سوادي سدی عظیم در راه توسعه است و مانع از آن می شود که میلیون ها نفر مرد و زن، عنان زندگی خود را در دست بگیرند.

بی سوادی، عاملی است که مبارزه علیه فقر، نا برابری ها و ناهنجاری ها را محکوم به شکست می کند. بی سوادی هر چند که خود معلول نارسایی های اقتصادی و اجتماعی و تربیتی است، ولی در اینجا نقش تشدید و تعیین کننده ای دارد.

درصد مردودی و ضعف تحصیلی در بین کودکانی که بدون صبحانه، به مدرسه می روند، بیشتر از کودکانی است که مسئله ی سوء تغذیه دارند. در محیط‌های فقیر، کودکانی که با شکم گرسنه به مدرسه می روند، وضعیت مدارس نیز، چندان تعریفی ندارد. در خانواده های سطح پایین، چون والدین نیز معمولاً از سطح تحصیلات پایینی برخوردارند، در رسیدن به درس و مشق و تربیت فرزندان، با مشکل رو به رو می شوند.

بی سوادی، ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بی نظمی ها و آسیب های مادی و روحی و روانی در اکثر کشورهای جهان سوم است. بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله ی حاد کشورهای جهان سوم است، ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته ی صنعتی نیز هست.

مشاغل و گرفتاری های روزمره ی پدران و سواد و تحصیلات اندک، پرجمعیت بودن خانواده ها، اختلاف های خانوادگی، دوستان ناباب و فقر اقتصادی، با انحرافات از رفتار به هنجار، رابطه ای قابل ملاحظه دارد.اگرچه تحصیلات پدران و مادران در رفتار به هنجار فرزندان تأثیر انکار ناپذیر دارد، اما در بررسی ها ی انجام شده، نقش مادران، چشم گیرتر می نماید. دور بودن پدران از منزل به دلیل اشتغال، باعث می شود که فرزندان، بیشتر ساعات بیداری را با مادران خود بگذرانند. از این رو سطح سواد و تحصیلات مادران می تواند در هدایت تحصیلی و شغلی فرزندان تأثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد.

به طور خلاصه:

1- درآمد خالص

2- سطح سواد و تحصیلات والدین

3- تبعیض قايل شدن در نوع کودکان (دختر و پسر)

4- نوع شغل پدر و مادر

5- تعداد فرزندان

6- ترتیب تولد فرزندان

7- سطح طبقه ی اجتماعی و اقتصادی

8- امکانات رفاهی

9- خانه و محل سکونت

از جمله عوامل مهم به مدرسه نرفتن فرزندان و بروز ناهنجاری رفتاری دانش آموزان می باشد.

اهمیت موضوع :

اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان و نوجوانان، نخست قادر به تشخیص آن‌ها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائه‌ي راه حل ها و راهنمایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از نوجوانان می باشد.

از آن‌جایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آن‌جایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت نوجوانان تأثير دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی به‌دست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده كنيم.

اهداف تحقیق:

 هدف کلی: هدف این بررسی، شناخت ویژگی های خانواده ی نوجوانان بی سواد و با سواد و تحصیل کرده و مقایسه ی آن با یکدیگر در جهت دستیابی به ویژگی های روانی این نوجوانان و نگرش آن هانسبت به خود و نسبت به فضای حاکم بر خانواده می باشد.

بدیهی است با شناخت بهتر ویژگی های این افراد به لحاظ عاطفی و نیز آگاهی یافتن از علل و عوامل ناهنجاری ها و آسیب های روانی، می توان گام های مؤثری در جهت رفع مشکلات آنان برداشت.

پیشینه تحقیق:

1ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آن ها تحصیلات بالا تری دارند،ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران وجود دارد.

2ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که مخصوصاً مادر آن ها تحصیلات بالاتری دارند، ناهنجاری رفتاری کمتری نسبت به دیگران که مادرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.

3ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که پدر آن ها تحصیلات بالاتری دارند ناهنجاری رفتاری کم تری نسبت به دیگران که پدرانشان بی سواد و یا کم سواد هستند وجود دارد.

4ـ در دانش آموزان راهنمایی پسران که والدین آنها هردو بی سواد و یا کم سواد هستند، ناهنجاری رفتاری بیشتری نسبت به دیگران وجود دارد.

فصل دوم:

نقش و تأثير والدين - خصوصاً سواد آنها – بر پيشرفت تحصيلي فرزندان

در گذشته آموزش مهارت های زندگی به كودكان برای ورود به زندگی اجتماعی توسط خانواده ها صورت می گرفت اما از زمانی كه آموزش فرزندان به عهده نهادهای آموزشی قرار گرفت، نقش والدین هم در امور آموزشی كودكان كم رنگ تر شد.ولی امروزه با افزایش آگاهی ها، والدین می كوشند تا شرایط پیشرفت تحصیلی فرزندشان را خارج از محیط مدرسه نیز فراهم كنند. كاش مدرسه ها برای افزایش اطلاعات و آشنایی بیشتر والدین با نحوه آموزش صحیح و كمك به پیشرفت درسی بچه ها برنامه هایی ترتیب دهند.

افت تحصيلي امروزه يكي از نگراني هاي مهم خانواده و دست‌اندركاران تعليم و تربيت است. همه ساله شمار زيادي از دانش‌آموزان در كشورهاي مختلف جهان با پديده‌اي به نام افت تحصيلي مواجه‌اند. اين پديده علاوه بر زيانهاي هنگفت اقتصادي كه به دليل تكرار پايه يا صرف هزينه مجدد براي دانش‌آموختگان انجام مي‌پذيرد، آثار سوئي كه سلامت روحي دانش‌آموز را مخدوش مي‌نمايد برجا مي‌گذارد. كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه مي‌كند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه كه بايد به محصول نهايي تبديل مي‌شد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. لذا مساله موفقيت و شكست تحصيلي سابقه‌اي طولاني و نامشخص دارد و تاريخ آن مقارن با آغاز خواندن و نوشتن توسط بشر است. اما به طور رسمي پس از اجباري شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزده و همگام با تحول صنعتي و نياز به نيروهاي تربيت شده و متخصص، افكار دولتمردان و دست‌اندركاران آموزش و پرورش به مساله پيشرفت و شكست تحصيلي معطوف شده است. به نظر مي‌رسد افت تحصيلي به مفهوم عام از گذشته دور، حتي دوران باستان در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيت‌هاي تحصيلي (آموزشي) در صد ساله‌ اخير در ايران و چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، به وجود آمده است. افت تحصيلي در نظام آموزش و پرورش در بسياري از كشورها به‌ويژه جهان سوم به صورتي حاد مطرح است. منظور از افت تحصيلي يا شكست تحصيلي، شكستي است كه بر اثر قصور نظام آموزشي در دستيابي موثر به اهداف و برنامه‌هاي آموزشي حاصل مي‌شود، يعني عدم موفقيت دانش‌آموزان در دستيابي به حداقل معيارهايي كه براي موفقيت آنان به وسيله نظام آموزش در نظر گرفته شده است، كه معمولاً اين نوع شكست به مردودي يا به ترك تحصيل زودرس مي‌انجامد. اگر آموزش و پرورش را به يك صنعت توليدي تشبيه كنيم كه دانش‌آموزان به عنوان مواد اوليه تحويل آن مي‌شوند و اين دستگاه با حجمي از سرمايه و مواد اوليه، محصول نهايي كه همان انسان‌هاي با سواد و تحصيل كرده باشد، توليد مي‌كند، در آن صورت افت تحصيلي آن بخش از سرمايه و مواد اوليه است كه به محصول نهايي تبديل نشده و نتيجه مطلوب به بار نياورده است. از اين نظر افت تحصيلي شامل غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيلي قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيل دانش‌آموز و سالهاي مقرر آموزش، كيفيت نازل تحصيلات متعلم در مقايسه با آنچه بايد باشد، كسب محفوظات به جاي معلومات كه در زمان اندكي به فراموشي سپرده مي‌شود، مي‌باشد. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانش‌آموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب است. توجه به اين تعريف نشان مي‌دهد كه مقايسه و سنجش سطح عملكرد تحصيلي قبلي و فعلي دانش‌آموز بهترين شاخص افت تحصيلي است با اين شرايط زماني مي‌توان از افت تحصيلي صحبت كرد كه فاصله‌ قابل توجهي بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليت‌هاي درسي و پيشرفت تحصيلي مشهود باشد. اگرچه اين تعريف مي‌تواند همه كساني را كه به دنبال شكست‌هاي پي در پي تحصيلي، از تحصيل عقب مانده و عمدتا به اصطلاح تجديد يا مردود مي‌شوند، در برگيرد، اما مفهوم افت تحصيلي صرفاً در مردودي و شركت در امتحانات مجدد خلاصه نمي‌شود و مي‌توان شامل هر دانش‌آموز و دانشجويي شود كه آموخته‌هاي آموزشگاهي و پيشرفت دانشگاهي او كمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست. افت تحصيلي، كاهش فاصله بين وضعيت آموزشي مورد انتظار با وضعيت علمي موجود فراگير است. به اين ترتيب افت تحصيل به عنوان شاخص اتلاف آموزش از نظر مفهوم عام به هرگونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته مي‌شود اما از نظر مفهوم خاص عبارتست از محقق نشدن انتظارات آموشي و شكست در اهداف آموزشي است و نابساماني در فرايند ياددهي و يادگيري را در بر مي‌گيرد. لذا با اين شرايط مي‌توان افت تحصيلي را به شكل زير دسته‌بندي كرد:‌
- افت كمي: عبارتست از درصد دانش‌آموزان يك دوره تحصيلي كه به سبب مردود شدن يا ترك تحصيلي نتوانسته‌اند آن دوره را با موفقيت بگذرانند.

-   افت كيفي: عبارتست از نارسايي در رسيدن به هدفهاي تعيين شده و يا عدم تحقق بخشي از اين هدفهاست. بنابراين تفاوت بين دانش و مهارت فارغ‌التحصيلان يك دوره آموزشي و هدفهاي تعيين شده براي اين دوره، افت كيفي را نشان مي‌دهد.

-    افت تحصيلي كلي (كلان): شامل شكست تحصيلي فراگيران در تمامي دروس و حتي سال تحصيلي مي‌شود كه نهايتاً به ترك تحصيل ختم مي‌شود و قريب به اتفاق ترك تحصيل كنندگان، بازگشت به تحصيل نخواهند داشت.

-   افت تحصيلي جزئي: شامل ضعف تحصيلي دانش‌آموزان در يك درس در طي سالهاي مختلف مانند ضعف خواندن يا نوشتن و كند فهمي مفاهيم در مسائل رياضي است و يا افت تحصيلي در مدت كوتاه چند روزه تا چند ماهه به دليل مشكلات عاطفي مانند از دست دادن يكي از والدين ياورشكستگي اقتصادي خانواده، مسائل زلزله و... افت تحصيلي جزئي گفته مي‌شود.

به تجربه ديده شده كه در دوره راهنمايي نسبت به دوره‌هاي ابتدايي و متوسطه عمومي افت تحصيلي بيشتر وجود دارد. اين موضوع را مي‌توان به وضعيت خاص اين دوره كه دانش‌آموز بايد دروس متنوع‌تري را نسبت به دوره ابتدايي بگذراند و همچنين به بحران بلوغ و مشكلات آن كه در اين دوره اتفاق مي‌افتد نسبت داد. معمولا مشاهده مي‌شود كه ميزان ترك تحصيل كرد‌ه‌ها و افرادي كه مردود مي‌شوند در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه پسران بيش از دختران است، اين تفاوت را احتمالاً به عوامل زير مي‌توان نسبت داد:‌
‌1- تعداد دانش‌آموزان دختر در كلاسها كمتر از پسران است و تراكم دانش‌آموز پسر در كلاسها به‌خصوص در نواحي دور افتاده بيشتر است.

2- دختران اوقات فراغت خود را بيشتر درخانه مي‌گذرانند و فرصت و امكان سرگرمي در بيرون از منزل را كمتر از پسران دارند و بيشتر مطالعه مي‌كنند.
3- معمولا دختران به نمره و قبول شدن بيش از پسران اهميت مي‌دهند و انگيزه قوي‌تر دارند.
4- دختران به حضور در كلاس و يادداشت از مطالب كلاس بيشتر اهميت مي‌دهند.

نقش والدين در موفقيتّ هاي تحصيلي ورفتاري فرزندان

باورهاي والدين، موفقيّت فرزند

سه عامل به عنوان مهمترين عوامل جهت موفقيّت تحصيلي دانش‌آموزان مطرح است که از اين عوامل با نام «باورهاي والدين» يا « اهداف والدين» ياد مي‌کنند:

باور والدين و مشخص کردن نکات مهم و با اهميّت در زندگي و انتقال اين باورها و اعتقادات به کودک، با شيوه‌اي صحيح و منطقي، کودک را در جهت‌گيري‌ها و رفتارهايش ياري مي‌دهد. به‌طور مثال ،اگر تحصيل، موفقيّت تحصيلي و تحصيلات بالاي فرزند براي والدين از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است، بايد اين باور به شيوه‌اي درست و منطقي براي کودک شرح داده شود تا کودک بفهمد که براي والدين او، موفقيّت تحصيلي جايگاه ويژه‌اي دارد، تا بر همين اساس گام بردارد.

عقيده و باور والدين درباره هر موضوعي بايد در رفتار خود آنها جلوه‌گر شود. والديني که از دروغگويي بيزارند و دوست ندارند فرزندشان اين خصلت زشت را بياموزد، بايد اين باور را به‌طور عملي نشان بدهند. اگر والدين عقيده دارند که ارتباط و حضور مستمر آنها در مدرسه فرزندشان باعث موفقيّت تحصيلي او مي‌شود، بايد اين عقيده را اجرا کنند. به اين معني که با برقراري ارتباط موثر و مناسب با اولياء مدرسه ي فرزندشان باعث فراهم کردن زمينه مناسب براي موفقيّت فرزندشان شوند. بنابراين باورهاي والدين و انتقال اين باورها با شيوه‌اي درست و منطقي به فرزند، او را در جهت‌گيري‌ها و يافتن مسير صحيح ياري مي‌کند. 

شيوه‌ حضور و مداخله ي والدين

پژوهشگران بر اين باورند که عمده‌ترين دل‌مشغولي والدين، ناتواني آنها در انتخاب بهترين شيوه حمايت از فرزندان به ويژه در زمينه آموزش و پرورش است. از اين رو شايد توجه به اين نکات راهنماي مناسبي براي جهت‌گيري بهتر و موثر‌تر والدين باشد:

الف :حمايت از فرزند بايد در جهت تعليم و تربيت صحيح او باشد. اين حمايت مي‌تواند به شيوه‌هاي مختلف و در هر زمان متناسب با خواست منطقي کودکان ارائه شود.

ب :همگام شدن با مدرسه. به اين معني که به جاي تک روي و بي‌توجّهي به آموزش‌هاي مدرسه بايد با آموزش‌ها همگام شد. اگر به عقيده ي اولياء مدرسه باور نداريد به جاي تک روي و سرپيچي، به مدرسه فرزندتان مراجعه کنيد و با مشورت مشکل را حل کنيد. لجبازي و طفره رفتن، تنها به فرزند شما لطمه وارد مي‌کند.

ج :کودکاني که در منزل از حمايت‌هاي فرهنگي چون مطالعه کتاب، رفتن به سينما، تماشاي فيلم‌هاي مناسب سن و روحيه خود، تفريح، ورزش و سرگرمي مناسب و... برخوردار مي‌شوند، بيش از همسالان خود که چنين حمايتي ندارند، انگيزه ادامه تحصيل داشته و با اشتياق بيشتري درس مي‌خوانند.

د/مشارکت والدين بايد هم‌سو و هم جهت با آموزش‌هاي مدرسه انجام شده و در حقيقت مکمّل آموزش‌هاي مدرسه باشد.

ه:صرف هزينه به هر شکل بايد توجيهي منطقي داشته باشد. اگر توجيهي براي صرف هزينه‌اي پيدا نکرديد، بدانيد که اشتباه کرده‌ايد!

 

 

 

 


سوالات و نظرات خود را با ما درمیان بگذارید
 
نام *
 
ایمیل *
 
پیام شما *
سوال امنیتی جمع اعداد 6 و 3
 
   

سوالات کاربران
printerنسخه قابل چاپ
انتخاب رشته حضوری

نرخ مشاوره %30 ارزانتر از بقیه